مناجات شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰
صوت کامل مراسم مناجات خوانی حاج منصور ارضی شب شانزدهم ۱۶ ماه مبارک رمضان ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ مسجد ارک تهران همراه متن شعر اگر بی قراری بگو یا حسن
اگر بی قراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الا حسن
اگر قطره ای جود خواهی از او
به تو می دهد چند دریا حسن
تمام بیابان گلستان شود
اگر پا گذاری به صحرا حسن
کرامات او از کی آغاز شد
از آن شب که آمد به دنیا حسن
به کوری بدخواه پست و ذلیل
عزیز است در خاطر ما حسن
نیازی ندارد به صحن و حرم
کشیده مرامش به زهرا حسن
اَلا زائر کربلا غم مخور
به پا می کند اربعین را حسن
الهی به راهش فدایی شوم
به دست حسن کربلایی شوم
چه بالاست با او مقام فقیر
عجب با شکوه است نام فقیر
به آب و غذا جود محدود نیست
حسن می شود هم کلام فقیر
فقیر و غنی در نگاهش یکی ست
بر او واجب است احترام فقیر
کریمانه آغوش او باز بود
به وقت جواب سلام فقیر
گدایی بهانه ست تا لحظه ای
رسد بوی او بر مشام فقیر
همه زندگانی او بوده است
به نام کریم و به کام فقیر
عجب نیست گر یار مسکین شود
پدر چون علی شد پسر این شود
حسن کیست مرد شکار جمل
همان فاتح کارزار جمل
سلام خداوند بر مجتبی
و لعنت به پایه گذار جمل
نیازی به شمشیر حیدر نبود
که شد مجتبی ذولفقار جمل
به حیدر قسم میخورم بی حسن
گره وا نمی شد ز کار جمل
همین که به او اذن میدان رسید
چنان شیر زد بر حصار جمل
به یک ضربه بچه شیر علی
زمین خورد ناقه سوار جمل
حسن هر یلی را زمین میزند
عدوی علی را زمین میزند
همه روشنایی ما هست او
امید دل رو سیاه است او
مرو سوی کعبه برو سوی بقیع
به سوی خدا شاهراه است او
به روز جزا هم به فکر گدا ست
صدا میزند بی گناه است او
کریم است و با دادن کوه زر
خریدار انبار کاه است او
حرم ساخته در دل عاشقان
که گفته که بی بارگاه است او
بمیرم پس از سالها همچنان
به یک کوچه محو نگاه است او
در آن کوچه که مادرش را زدند
شهید همان قتلگاه است او
خودش را سپر کرد و فریاد زد
مزن بی حیا پا به ماه است او
الهی به حق الحسن الهی العفو ...